ماجرای اولین بانوی دریانورد ایرانی
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۹۰۴۴۶
دریانوردی یکی از قدیمیترین حرفههای بشریت است که از زمانهای باستان وجود داشته و راهی برای گسترش تجارت بوده است.
دریانوردان افرادی هستند که بر روی کشتی کار میکنند و مدتهای طولانی از خانه و خانواده شان دور میمانند و میان امواج سهمگین دریا و اقیانوس با حجم بسیاری از مسئولیت و سختیهای مسیر دست و پنجه نرم میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سختیها و مشکلات بسیار این شغل همیشه تصور و افکار را به سمت مردان دریانورد میبرد و هیچگاه کسی فکر نمیکرد که بانوان نیز بتوانند پا به عرصه سخت و دشوار دریانوردی بگذارند و بتوانند با سختیهای این کار کنار بیایند.
بانوی استان فارسی که برای اولین بار با وجود تمام سختیها و مشقتها پا به عرصهای متفاوت گذاشت و دریا را برای فعالیت خود انتخاب کرد توانست عنوان اولین دریانورد و کاپیتان بانوی ایرانی را از آن خود کرده و به دیگران ثابت کند که بانوان نیز میتوانند در حوزههای سخت و طاقت فرسا دوام بیاورند و به خوبی فعالیت کنند.
راحله طهماسبی، بانوی دهه شصتیِ سروستانی از سال ۸۹ به صورت کاملا اتفاقی وارد حرفه دریانوردی شد و با تلاش فراوان موفق شد به عنوان اولین بانوی کاپیتان و دریانورد ایرانی در دریا فعالیت کند و تاکنون حدود ۱۴ سال از فعالیت او میگذرد.
۸ مهر، روز جهانی دریانوردی بهانهای شد تا آوازههای این بانوی موفق را دنبال کنیم و بیشتر با او آشنا شویم، به همین منظور با وی که پس از ماهها فعالیت بر کشتی و زندگی بر روی دریا به آغوش خانواده بازگشته بود ارتباط گرفته و پس از اینکه به گرمی از من استقبال کرد به گفتگو پرداختم.
ابتدا از بانوی دریانورد ایران خواستم بیشتر خود را معرفی کند و او گفت: راحله طهماسبی، متولد ۶۳ در شهرستان سروستان هستم، کارشناسی ارشد کامپیوتر گرایش نرم افزار دارم و اولین بانو و کاپیتان دریانورد ایران و شرق خاورمیانه، دریانورد نمونه سال ۹۶، چهره نامی بانوی ماندگار ایرانی سال ۹۷ و چهره تاثیر گذار استان فارس در سال ۱۴۰۲هستم، از سال ۸۹ وارد حرفه دریانوردی شدم و تا کنون حدود ۱۴ سال است که در این زمینه فعالیت میکنم.
دریانوردی آرزوی کودکی ام نبود!
از کاپیتان سروستانی دلیل ورود به حرفه دریانوردی را پرسیدم که بیان کرد: این شغل آرزوی کودکی ام نبود، من خیلی اتفاقی با این حرفه از طریق برادرم که می خواست دورههای ملوانی را شرکت کند آشنا شدم و تصمیم گرفتم در کنار او در دورهها شرکت کنم که موفق شدم و در نهایت به عنوان اولین بانوی ایرانی توانستم در این زمینه به موفقیت دست پیدا کنم.
به این فکر فرو رفتم که معمولا وقتی بانوان میخواهند پا به عرصهای جدید بگذارند با مخالفتهای زیادی روبه رو میشوند به همین خاطر از بانوی دریانورد در خصوص واکنش خانواده و حمایت هایشان پرسیدم که پاسخ داد:
ما تا قبل از این ماجرا در خانواده و فامیل هیچ دریانورد و تجربهای از این شغل نداشتیم، اما با این وجود خانواده به جزء برادر بزرگترم همه موافق ورود من به این مسیر بودند، پدرم و خواهرم مژگان خانم در این مسیر ناآشنا همه جوره حمایتم کردند و همه جا پشتیبانم بودند.
او افزود:کلا در خانواده ما کسی نبود که مخالفتی جدی کند و بگوید این کار به دردت نمیخورد و همه جوره پناهم بودند؛ البته اینکه خودشان میدانستند که من بر تصمیمی که گرفتم مصمم هستم و مخالفتشان فایدهای ندارد نیز بیتاثیر نبود.
۱۴ ماه کار، ۱۵ روز مرخصی
با توجه به اینکه میدانستم شرایط کار دریانوردی سخت و طولانی است از خانم طهماسبی شرایط کاریش را پرسیدم که پاسخ داد: شرایط کاری بستگی به نوع شناور و محل خدمت فرق می کند، شرایط کاری من قبلا باتوجه به اینکه بر روی شناورها بودم چهار ماه کار و پانزده روز مرخصی بود، اما الان اگر خدا کمک کند قرار است بر روی شناورهایی بروم که پانزده روز کار وپانزده روز مرخصی است.
شناورهای خدماتی و سفرهای نزدیک به ساحل
کنجکاوانه از کاپتان درخصوص تجارب کاری و اقیانوس پیمایی پرسیدم که بیان کرد: در حال حاضر روی شناورهای خدماتی مشغول به کار هستم و تاکنون به دلیل اینکه مدرک لیمیت داشتم تجربه اقیانوس را کسب نکردم و فقط سفرهای نزدیک به ساحل مثل کل حوزه خلیج فارس، روسیه، قزاقستان، گرجستان، هند، پاکستان و ... را تجربه کردم.
به دریا رفته میداند مصیبتهای دریا را
از سختیهای طاقت فرسا و شرایط سخت کاری دریانوردان زیاد شنیده بودم و این موضوع را با کاپتان در میان گذاشتم که تایید کرد و در اینباره گفت: من در این شغل چیزی به نام راحتی ندیدم و معتقدم که تماما سختی است، سختی کار دیگر با خون ما عجین شده، مردم زیبایی دریا را از دور میبینند و رویایی برخورد میکنند درصورتی که ما روی دریا داریم زندگی میکنیم و هیچ راحتی از دریا ندیدیم، به دریا رفته میداند مصیبتهای دریا را، درواقع دریا هنگام کار جای آرامش و خوشی نیست و کمتر کسی می تواند این شغل را تحمل کند، کسی که نیاز مالی دارد، کسی که در زندگی سختی کشیده باشد، کسی که آینده اش برایش مهم است، کسی که تن پرور نباشد، دریا شوخی بردار نیست.
او به شیرینیهای کار نیز اشاره کرد و گفت: این کار شیرینی زیادی ندارد و اگر بخواهم از شیرینی دریا و کار بگویم میتوانم به زمانی اشاره کنم که متوجه میشوم پایان کار است و میخواهم به مرخصی و پیش خانواده بروم.
شغل دریانوردی باعث شد سختتر از قبل بشوم
هر راه و مسیری میتواند در زندگی و روحیه افراد تاثیر بگذارد بنابراین از بانوی دریانورد پرسیدم دریا و دریانوردی چه تاثیری در روحیه شما داشته، که پاسخ داد:
شغل دریانوردی باعث شد که من خیلی سختتر از قبل بشوم، روح و قلبم مثل دریا است، اما سخت شده و دیگر دل نازک نیستم و محکم شده ام و این مسیر باعث شده دوست و دشمن را از هم تشخیص بدهم.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیدریا سراسر اتفاق است
با توجه به اینکه این بانوی دریانورد تجارب زیادی در این زمینه کسب کرده و شب و روزهای زیادی را در دریا سپری کرده از او خواستم از اتفاقات تلخ و شیرنی که کسب کرده نیز سخن بگوید که گفت: دریا همه اش اتفاق و اتفاق است، تلخترینش از دست دادن هم دورهای و همکارم؛ ایمان خادمی بود که در کشتیای که در برزیل تحریم بود کار می کرد و سکته کرد و ازبینمان رفت، اما خاطراتش همیشه همراهمان است، یکی از بهترین خاطراتم هم گرفتن مدرک فرماندهی بود.
بانوی سختکوش و موفق استان فارسی در میان سخنانش از رمز موفقیتش سخن گفت و بیان کرد: رمز موفقیتم سختکوشی و تلاش است، همیشه تصمیم گیرنده نهایی خودم هستم و حرف کسی نمیتواند روی من تاثیر بگذارد، البته با گرفتن مشورت در نهایت کاری که خودم میدانم به صلاحم هست را انجام میدهم حتی اگر پایانش تلخ باشد.
از بانوی دریانورد خواستم مشوقان خود را معرفی کند و دراینباره نیز سخن بگوید که گفت: اولین مشوقانم خانواد ام هستند و بعد از آنها یکی از دوستانم، نجمه حیدری؛ که بهترین رفیقم از دوران مهدکودک تا الان است و از بین اساتیدم کاپتان محمد سیف که مثل یه پدر پیگیر درس و تحصیلات من بودند.
بانوی دریانورد باید کفش آهنی بپوشد
از او خواستم توصیهای کند؛ که او به بانوانی که به دریانوردی علاقهمند هستند یا میخواهند پا به این عرصه بگذارند گفت: حرفه دریانوردی یک حرفه نوپا برای بانوان در ایران است که هنوز خیلی جا نیفتاده و چالشهای زیادی را در پی دارد، خانمی که میخواهد وارد این شغل بشود به قول قدیمیها باید کفش آهنی بپوشد و خستگی ناپذیر باشد تا بتواند کار پیدا کند وگرنه به این راحتی به خانمها کار نمیدهند و با شرایط سختی روبرو خواهند بود.
او ادامه داد: خانمها از طریق آموزشگاههای دریانوردی که در کل بنادر کشور هستند و آقایان از طریق کنکور و هم از طریق اموزشگاهها میتوانند وارد این شغل بشوند.
دریانورد روز نمیخواهد، توجه میخواهد
کاپیتان طهماسبی درآخر ضمن تبریک روز دریانورد به همکارانش در خصوص این شغل درد و دلهایی کرد و گفت: روز دریانورد را باید تعریفکرد، باید گفت روز افراد خستگی ناپذیر، افراد مظلوم، افراد سخت کوش، در واقع دریانورد روز نمی خواهد، توجه می خواهد، بهتر است سازمانها از نیروهای جوان داخلی بیشتر حمایت کنند و نیروی کار خارجی را کمتر کنند تا حق و زحمات نیروهای ایرانی ضایع نشود.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دریا نوردی بانوی ایرانی دریا بانوی دریانورد حرفه دریانوردی شرایط کار شناور ها سختی ها بر روی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۹۰۴۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار
دهم اردیبهشتماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته میشود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران میدانند.
به گزارش ایسنا، نام صدیقه (روحانگیز) سامینژاد که متولد سال ۱۲۹۵ بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.
با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامینژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.
فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سالها بیخبری و با تصاویری تکاندهنده از این ستاره سالهای دور سینما واکنشهای تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد: «زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سالهای پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روحانگیز سامینژاد مُرده است. من تا آن روز فکر میکردم روحانگیز سامینژاد باید سالها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامینژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنجشنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامینژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».»
این کارگردان سینما همچنین گفته بود: «من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامینژاد را در فیلم تهامینژاد دیده بودم که گریه میکرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناسترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلیهای دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعهای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خودش حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.»
عباس بهارلو - مورخ و پژوهشگر سینما - در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخشهایی از آن آمده است: «وقتی در سال ۱۳۱۲ فیلمِ «دختر لر» ساخته مشترک خانبهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا، که صدیقه سامینژاد در آن نقش «گلنار» را بازی میکرد، در تهران نمایش داده شد، در میان مردمی که برای بار نخست سیمای یک زن ایرانی را بر پرده سینما دیده بودند واکنشهای ناگواری برانگیخت، که بهدرستی روشن نیست ــ و احتمالاً هیچگاه نیز معلوم نخواهد شد ــ که آیا خانم صدیقه سامینژاد تصوری از آن واکنشها در ذهن داشته است یا خیر، و آیا اگر میداشت حاضر به ایفای نقش در آن فیلم میشد؟»
گفته میشود که در آن مقطع آوانس اوگانیانس نیز کوششهایی را در زمینه ساخت فیلم انجام میداد و در اینباره بهارلو ادامه داده است: «بهموازات فعالیتهای سختکوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین سپنتا و خانبهادر اردشیر ایرانی نیز برای ساختن نخستین فیلم مشترک در هندوستان در جستوجوی بازیگر زنی بودند که زبان فارسی بداند و نقش «گلنار» را در فیلم «دختر لر» بازی کند. تا قبل از دوره پهلویِ اول بازی زنانِ مسلمان در نمایشها و تعزیهها ممنوع بود و بازیگران زنی که در این سالها در فیلمهای اوگانیانس و مرادی ایفای نقش میکردند مانند مادام سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین ژوزف، زما اوگانیانس و آسیا قسطانیان (کوستانیان) از بانوان ارمنی بودند که اکثر آنها از صحنه تئاتر به سینما آمده بودند، بههمین دلیل موانع کمتری بر سرِ راه خود داشتند.
سپنتا موفق شد صدیقه (روحانگیز) سامینژاد، همسر یکی از کارکنان کمپانی امپریال فیلم بمبئی، را که از سیزده سالگی از کرمان به هندوستان رفته بود مجاب کند و با این توضیح که نام او بهعنوان نخستین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد ــ که شد ــ موافقت او و شوهرش، دماوندی، را برای بازی در فیلمش جلب کند. بدین ترتیب گروه هندی ـ ایرانی عبدالحسین سپنتا و اردشیر ایرانی کار خود را در هندوستان آغاز کرد.
«دختر لر» نخستین بار در سیام آبان ۱۳۱۲ در دو سینمای مایاک (دیدهبان) و سپه بر پرده آمد، و نمایش آن، سال بعد از دوم مردادماه ۱۳۱۳ در سینما مایاک تکرار شد، و پس از یک ماه از چهارم آذر نمایش آن در سینما سپه به مدت پنجاه روز ادامه یافت. سپس با یک دو هفته وقفه در همینسینما از نو بر پرده رفت. استقبال از فیلم بسیار پُرشور بود و حتی «مادر بزرگهای خیلی پیر» هم رفتند تا سرگذشت «دختر لر» را بهچشم ببینند.»
ایفای نقش گلنار در «دختر لر» موجب شد که صدیقه سامینژاد چنان انگشتنما و زبانزد خاص و عام شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.»
سامینژاد در سال ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال پس از نمایش «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامینژاد با نام «سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا» حضور یافت و به روایت زندگی دشوار و پر از رنج خود پرداخت.
از تهامینژاد نقل شده است: «اغلب بهطور کنترلنشدهای میخندید و در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود به من گفت که هنگام اقامت در هند ایرانیهای متعصب او را مورد ضربوشتم قرارمیدادند و حتی بطری بهطرفش پرتاب میکردند. بهطوریکه همواره مجبور بود همراه با محافظ از استودیو امپریال فیلم خارج شود.»
درباره این چهره مستند دیگری با نام «روحانگیز سامینژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است،
سامینژاد در حالی در 80 سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبهای با ایسنا گفته بود: «بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آنها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسلهای دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آنها به این موضوع توجه نکردند.»
او گفته است: «قدیمیهای معروف، بریدهاند و سعی میکنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سالها به آنها بیلطفی شده است و دل پرگلایهای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که میتوانست بازی کند. در یکی از برنامههای تلویزیونی هفت، بعد از سالها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید میبینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمیتوان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سالها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او میتوانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بیغمی وجود نداشت، می توانست نقش یک پدر را بازی بکند.»
انتهای پیام